نکات برگزیده

مطالب پربحث‌تر
  • ۹۴/۰۵/۱۰
    p
  • ۹۴/۰۵/۱۰
    p
  • ۹۴/۰۴/۱۱
    ؟
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۰ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

باز هم سبب سازی و سبب سوزی


پروین اعتصامى در مورد حضرت موسى(علیه السلام)آنگاه که مادرش او را به رود نیل افکند، و اسباب مرگ براى او، بستر حیات شد، چنین مى گوید:


سطح آب از گاهوارش خوشتر است                             دایه اش سیلاب و موجش مادر است


بحر را گفتم، دگر طوفان مکن                             این بناى شوق را ویران مکن

صخره را گفتم، مکن با او ستیز                             قطره را گفتیم، بدان جانب مریز

امر دادم باد را، کان شیر خوار                             گیرد از دریا، گذارد در کنار

سنگ را گفتم بزیرش نرم شو                             برف را گفتم که آب گرم شو

خار را گفتم که خلخالش مکن                             مار را گفتم که طفلک را مَزَن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۱۵:۵۲
محمد حیدری

خداى سبب ساز و سبب سوز


همان طور که مشیت الهى بر سببیت و سبب سازى تعلق مى گیرد، گاهى نیز مشیت او بر این تعلق مى گیرد که از اسباب طبیعى، سلبِ سببیّت مى کند. مثلاً به آتش فرمان مى دهد که، ابراهیم را نسوزاند و به دریا مى فرماید که موسى وقوم او را در کام خود فرو نبرد و از این طریق گاهى سبب ساز و گاهى سبب سوز است.


مولوى این حقیقت را نیز در ضمن چند بیت بیان مى کند:


در خرابى، گنج ها، پنهان کند                            خار را گل، جسم ها را، جان کند

آن گمان انگیز را، سازد یقین                             مهرها انگیزد از اسباب کین

پرورد در آتش ابراهیم را                             ایمن روح سازد، بیم را

از سبب سازیش من سودائیم                             وز سبب سوزیش سوفسطائیم

در سبب سازیش سرگردان شدم                             در سبب سوزیش هم حیران شدم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۱۵:۵۱
محمد حیدری

خداوند به سختی اجازه می دهد که کارها به صورت غیر طبیعی انجام شوند. از این رو، برای هر چیزی، علتی قرار داده است.


 معنای این سخن، چنین نیست که آدمی یک سره به اسباب این دنیا روی آورد و به آنها اعتماد کامل کند؛ زیرا بسیاری از مواقع، تأثیر سبب ها از میان می رود یا تاثیرشان بر عکس می شود.


خیلی وقت ها پس از به کارگیری ابزارهای دنیوی نتیجه هایی به دست می آیند که هرگز با آن اسباب، تناسب و تشابهی ندارند. 


آن «گمانْ انگیز» را سازد «یقین»

              

        «مــِــهرها» رویانَد از «اسباب ِ کین»


                          پروَرَد در آتشْ ابراهیم را 


                                            ایمنی روح سازد بیم را


اینجاست که بحث « سبب سوزی» به میان می آید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۵۱
محمد حیدری

The difference between /ə/ and /ʌ/, at a fundamental level, is that /ə/ is a reduced vowel, whereas /ʌ/ is a full vowel.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۱۶
محمد حیدری

First of all, consider who dictates the message. Traditionally it has always been the teacher but why not get the students to do it? There are a number of ways of doing this. First of all, you can ask a student or students to dictate the text to the rest of the class. Or you can get students to work in small groups with each person in the group dictating a section of the text to the rest of the group. This encourages the learners to listen to each other, highlights the importance of clear pronunciation and, in an ideal world, helps to promote the use of English in a monolingual class.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۰۴
محمد حیدری

پادشاهی پسر به مکتب داد/لوح سیمینش برکنار نهاد/بر سر لوح و او نبشته به زر/جور استاد به ز مهر پدر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۳۱
محمد حیدری

جلو بچه های کوچک دست دست گفتن و دست زدن باعث میشه هم به تقویت مهارت صحبت کردن و هم به مهارت حرکت کمک شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۲۹
محمد حیدری

همه میدانیم که جذابیت شخصیتی با جذابیت زیبا بودن فرق دارد. جذابیت و گیرایی شخصیتی کاملا اکتسابی است و آگاهانه و یا ناآگاهانه کسب میشود. در این پست در مورد راههای کسب جذابیت شخصیتی می نویسم:




۱ – وضع ظاهری آراسته و مرتبی داشته باشیم


مرتب و تمیز باشیم، هماهنگی و پاکیزگی ناخودآگاه باعث جذب مردم می شود. البته باید دقت شود که لباس های عجیب و غریب باعث جذب نمی شود. تمیزی و اطوی لباس، موهای مرتب، دهان خوشبو باعث جذب است. اما آراستگی ظاهری فقط پوشش داخل و خارج خلاصه نمی شود بلکه حرفهای زیبا، جملات مثبت، اعمال درست نیز باعث جذب است.


۲ – سکوت را تمرین کنیم


بعضی افراد می پندارند که هر چه شلوغتر و پر صداتر باشند بیشتر جذب می شوند ولی اینطور نیست. سکوت تاثیری ذهنی در افراد می گذارد. هنگام سکوت، در اطارف خود ایجاد خلاء می نماییم و این باعث جذب است.


ضمن اینکه سکوت انسان را عاقلتر و با تجربه تر نشان می دهد، زمینه ای مناسب برای صمیمیت است. البته سکوت ناشی از ترس و عدم اعتماد بنفس، باعث کاهش جذابیت است.


۳ – نرم و ملایم صحبت کنیم


این هم، مانند مورد قبلی باعث ایجاد خلاء پیرامون می شود و باعث جذب شدن است. جیغ، داد و هوار، بلند صحبت کردن و خشن و عصبی بودن باعث قطع اعتماد مردم می شود.


۴ – فرد محترمی باشیم


به خود و دیگران احترام بگذاریم. بی ادبی در کلام و گفتار و رفتار از جذابیت بسیار می کاهد.باید در ظاهر آراسته و در باطن وارسته بود. شخص مودب و متین و محترم بی تردید جذاب تر از بی ادبان است. هتاکی و ناسزا گفتن حتی به افراد بدصفت و بی شخصیت و همچنین تحقیر و تمسخر و غیبت و بدگویی مخالف با احترام است.


۵ – از شوخی زیاد بپرهیزیم، اما خنده رو باشیم


شوخی فراوان انرژی ذهنی را کاسته و جذابیت را از بین می برد. چراکه شوخی بتدریج پرده های حرمت را پاره کرده و کم کم موجب بی احترامی می شود. با این حال تبسم به چهره جذابیتی عمیق می بخشد. در تبسم سنگینی و متانت موج می زند ولی در خنده زیادی و شوخی سبکی و کاهش جذابیت نهفته است.


۶ – قاطعیت = جذابیت


سست عنصر نبودن و پای تصمیمات و تعهدات ماندن موجب جذابیت است. افرادی که شخصیتی قاطع دارند هدفهای مشخص و ارزشهای معینی و برنامه های مدونی دارند و بلااستثنا جذابند. قدرت “نه” گفتن به درخواست های بی ارزش دیگران موجب رویش جذابیت است. بعضی افراد خود را فدای این و آن می کنند و هرکار مثبت یا منفی را قبول میکنند و اینطور می خواهد در دل دیگران رخنه کنند که نمی شود. جذابیت یعنی مصمم بودن و قاطعیت در رفتار و گفتار.


۷ – مراقب امیال و غرایز شخصی خود باشیم


افراد دارای شخصیت مسلط و چیره بر غرایز و امیال، دارای تسلط بیشتری هستند. کسانی که بر میل جنسی، میل غذا خوردن، عواطف و هیجانات خود مسلط هستند، جذابیت معنوی دارند. تاثیر روانی گذاشته و انرژی مثبت از وجودشان فوران می کند.


کسانی که غریزی و هوی هوسی هستند و مدام در پاسخ به امیال خود به سر می برند و نمی توانند خود را کنترل نمایند و خصوصا به زبان و نگاه خود مسلط نیستند، هیچ جذابیتی ندارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۵ ، ۱۵:۰۵
محمد حیدری

با خوندن داستان زیر متوجه میشین:




یه روز یه پسره به باباش میگه: بابا من میخوام سیاست یاد بگیرم.


باباش میگه: واقعا میخوای سیاست یاد بگیری؟


میگه: آره.


باباش میگه: از این دیوار برو بالا بپر من میگیرمت.


- بابا من به تو میگم میخوام سیاست یاد بگیرم تو میگی از این دیوار برم بالا.


- مگه نمیخوای سیاست یاد بگیری.


- آره


- پس همین که بهت میگم رو انجام بده برو اون بالا بپر من میگیرمت.


پسره میگه باشه و میره بالا میپره باباش جاخالی میده. پسره میفته سرش میشکنه.


باباهه میگه: سیاست یعنی این ، حمایتت میکنن میری بالا بعد ولت میکنن با سر میای پایین.




خوب بله متاسفانه درسیاست حمایت هایی میشه که بعدا باعث سر نگونی شما خواهد شد پس از این حمایت های بر حذر باشید و در یک کلام:




در زندگی روزمره فریب هیچگونه تعریف و تمجید و حمایتی را نخورده و بسیار مهم تر وابسته اشخاص نشوید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۲۹
محمد حیدری

در آمریکای جنوبی افسانه‌ای هست که می‌گوید:


زمانی در جنگل، رقابتی در جریان بود تا سلطان پرندگان را انتخاب کنند. قرار شد همه‌ی پرندگان یکی از پس از دیگری پرواز کنند و آنکه بالاترین ارتفاع را پرید، سلطان موجودات پرنده‌ی جنگل باشد. پایان رقابت تقریباً مشخص بود. همه حدس می‌زدند که عقاب، برنده‌ی این رقابت خواهد بود.


همه به ترتیب پرواز می‌کردند تا نوبت عقاب رسید. عقاب پرواز کرد و آنطور که انتظار می‌رفت فراتر از همه پرید. در لحظاتی که در اوج بود، مگسی که خود را لای پرهای او پنهان کرده بود بیرون پرید و خود را در حد چند سانتی‌متر به بالا پرتاب کرد!


سپس به پرندگان گفت: «اینک این منم! سطان پرندگان جنگل! مگسی که از عقاب هم بالاتر پرید!».


از آن روز، اهل جنگل به دو دسته تقسیم شدند. گروهی که می‌گفتند:‌ «قانون، قانون است. مگس در چارچوب قانون رقابت کرده و اکنون باید پذیرفت که سلطان پرندگان است» و گروهی که می‌گفتند «قانونی که در آن، عقاب، سلطان پرندگان نباشد قانون نیست»…




((خوب لای بال و پر خود را نگاه کنید، البته اگر بعضی وقتها مانند مگس هم عمل کنید بد نیست->>فقط کمی فکر کنید<<-


و صد البته:مراقب سو استفاده دیگران باشید))

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۲۲
محمد حیدری