نکات برگزیده

مطالب پربحث‌تر
  • ۹۴/۰۵/۱۰
    p
  • ۹۴/۰۵/۱۰
    p
  • ۹۴/۰۴/۱۱
    ؟
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۰ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

بعضی آدمها دنیا رو زیبا می کنند، آدمایی که هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ 

میگن عالیم. 

وقتی بهشون زنگ می زنی و بیدارشون می کنی، میگن بیدار بودم یا میگن خوب شد زنگ زدی. 

وقتی می بینن یه گنجشک داره رو زمین غذا می خوره راهشون رو کج می کنن که اون نپره ، اگه یخ ام بزنن، دستتو ول نمی کنن بذارن تو جیبشون. 

ادم هایی که با صد تا غصه تو دلشون بازم صبورانه پای درد دلات می شینن. 

همینها هستند که دنیارا جای بهتری می کنند. مثل آن راننده تاکسی ای که حتی اگر در ماشینش را محکم ببندی بلند می گوید: روزخوبی داشته باشی. 

آدمهایی که توی اتوبوس وقتی تصادفی چشم در چشمشان می شوی، رو برنمی گردانند لبخند می زنند وهنوز نگاه می کنند. 

دوستهایی که بدون مناسبت کادو می خرند و می گویند این شال پشت ویترین انگارمال تو بود. کسانی که غم هیچکس را تاب نمی آورند و تو را به خاطر خودت می خواهند و خلاصه در یک کلام ،با معرفتن. 

ای کاش می شد این آدم ها رو قاب کرد و به در ودیوار شهر زد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۲۰
محمد حیدری

همسرت رو سه جا میتونی بشناسی :


1. ﺗﻮی ﺟﻤﻌﯽ ﮐﻪ ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﺎﺷﻪ

2. ﺗﻮی ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ خونواده اش ﺑﺎﺷﻦ

3. توی جمعی که بهترین دوستاش هستن

ﺍﮔﻪ ﺗﻮی ﺍﯾﻦ 3 ﺟﺎ تنھا نموندی بهترین رفیقته!!


یه حالت چهارم ھم تبصره میزنیم:

توی شادی هاش یه قدم برو عقب و چیزی نگو... اگه خودش جاتو خالی دید و صدات کرد بدون بهترین رفیقته...


کسی میگفت:

وقتی مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان شوکت زن بودنشان را مردان همیشه مرد میمانند و زنان همیشه زن و آنگاه هر روز ، نه روز "زن" و نه روز "مرد" بلکه روز "انسان" است..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۱۹
محمد حیدری

.


رفتاری اعجاب‏انگیز از امام علی (ع)


در یکى از جنگ ها، امام على(ع) پهلوانى از دشمن را به زمین زد و به قصد او شمشیر کشید. آن پهلوان ِدشمن بر صورت امام علی آب‏دهان انداخت.


امام على(ع) زود از او دست کشید و او را رها کرد. آن پهلوان دشمن از این کار امام بسیار تعجب کرد.


پهلوان گفت چرا من را بخشیدى. در شجاعت، تو را شیرخدا مى‏نامند؛ اما در جوانمردی خدا فقط تو را می شناسد.


 اینجا میدان جنگ است چرا من را بخشیدی؟



امام گفتند من برای خدا شمشیر می زنم نه برای جسمم


من تیغ از پــِــى ِ حق مى‏زنم


بنده ی حقم، نه مأمور تنم


به من شیر خدا می گویند نه شیر هوا و هوس


شیر حقم، نیستم شیر هوا


فعل ِمن بر دین ِمن باشد گوا



در صبر و حوصله :مانند کاه نیستم، مانند کوه هستم،


کَه نـِـیــَم، کوهم ز حِلْم و صبر و داد


کوه را کـِــى در رُباید تندباد؟


امام در جواب می گویند وقتی تو آب دهانت را به صورتم انداختی، من بسیار عصبانی شدم ، و دیدم اگر تو را بکشم هم بخاطر خودم هست هم بخاطر خدا. 


ولی من می خواهم فقط به خاطر خدا بجنگم.


آن پهلوان وقتی این را شنید ، حالتی عجیب به او دست داد و گفت: من نوکر ِ آن دینی هستم که چنین انسانی را تربیت کرده، او و تمام خانواده اش شیعه ی امام علی(ع) شدند.


از على آموز اخلاص ِ عمل


شیر ِحق را دانْ منزه از دَغَل


شیر حق : امام علی(ع) دان : بدان منزه : پاک دغل : دغل بازی


.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۱۸
محمد حیدری

.

کمی استرس (اضطراب) سازنده است و شما را به حرکت در می آورد :


اضطراب دوگونه است : اضطراب سازنده و اضطراب مشکل آفرین


اضطراب سازنده نوعی از اضطراب است که شخص را برای فعالیت درسی و برنامه ریزی منظم تر سوق می دهد و معمولاً شخص را فعال می سازد تا بتواند نتیجه بهتری از مطالعه خویش به دست آورد.


اضطراب مشکل آفرین نوعی از اضطراب است که با دلهره زیاد همراه بوده ، وسواس در مطالعه کردن مثل خواندن بیش از حد، بی توجهی به خواب و غذا همراه می شود.


نشانه های اضطراب «سازنده»:

.

۱- دانش آموز هنگام مطالعه نوعی از هیجان مثبت دارد.


3- بیشترین وقت خود را برای خواندن درس صرف می کند نه همه وقت خویش را.


4- با آرامش و اطمینان بیشتری مطالعه می کند.


5- عوامل محیطی تاثیر کمتری بر او دارند.


6- آنچه را که مطالعه می کند به راحتی می تواند در ذهنش نگه دارد و یا به حافظه بسپارد.


نشانه های اضطراب «مشکل آفرین»



۱- در موقع خواندن درس، به نتیجه امتحان بیشتر فکر می کند تا به یادگیری


۲- مشغولیت ذهنی بخش وسیعی از ذهن و سیستم روانی اش را در برمی گیرد و موجب می شود درباره موفقیت و عدم موفقیت خود، مطالبی را بر زبان آورد

۳- احساس دلشوره و تشویش مداوم دارد.


۴- افکار و نگرش منفی دارد.


۶- اضطراب او با نشانه هایی مثل درد در ناحیه معده، شکم و حالت تهوع همراه است.


7- اختلال در خوردن مثل پرخوری یا کم خوری.

8- اختلال در خواب، پرخوابی یا کم خوابی یا کرختی روزانه.

9- نداشتن تمایل برای خواندن کتاب و گاهی تلاش مضاعف برای بیشتر خواندن درس ها.

10- لجبازی و بهانه گیری های مختلف می کند.

11- گریه های طولانی و بی علت دارد.


🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺


.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۱۶
محمد حیدری

.

با معرفت کیست؟


این معرفت لغت عجیبیه.


معرفت یعنی اینکه بدونی کی داره با تو صحبت میکنه، پدرت ، معلمت ، دوستت.


معرفت یعنی بفهمی تو داری با کی صحبت می کنی.


معرفت یعنی وفاداری، باوجود همه سختی ها و کم و کسری ها.


معرفت یعنی وقتی دوستت تو رو می بینه و نگاهش رو می چرخونه ولی تو بری جلو و بلند بگی سلام!


معرفت یعنی تعارف.


معرفت یعنی اگه با یه نفر اختلاف هم داری ، باز دوستیتون براتون مهمتر باشه.


معرفت یعنی اگه تو دفعه قبل به دوستت زنگ زده ای و او خیلی وقته به تو زنگ نزده باز تو زنگ بزنی و حالش رو بپرسی.


«با معرفت» باشید ولی «زیادی باحال» نشید.


روز معلم را به تمام معلم و اساتیدی که «تمام عمر دانش آموز» بودن را به من آموختند تبریک می گویم.


موفق و شاداب باشید ، حیدری.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۱۵
محمد حیدری

وقتی روان‌پزشک اتریشی ویکتور فرانکل پس از سه سال اسار ت در اردوگاه‌ های کار اجباری آلمان نازی آزاد شد، به یک نتیجهٔ مهم علمی دست یافت که بعدها یکی از مکاتب روانشناسی به نام «معنا درمانی» شد.


او در پی تجربه شخصی و مشاهده زندانیان دیگر نتیجه گرفت که انسان‌ها قادر هستند هر رنج و مشقتی را تحمل کنند، مادام که در آن رنج و مشقت «حکمت » خاصی را درک کنند.


به عنوان مثال، اگر دو برادر همسان را به مدت سه سال هر روز به بدترین شکل کتک بزنند و به اولی بگویید کتک خوردنش جزئی از یک تمرین ورزشی است و به دومی هیچ دلیلی برای کتک خوردنش ارائه ندهید، برادر اول بعد از سه سال به ورزشکاری قوی با اعتماد به نفس بالا و برادر دوم به انسانی حقیر و سرشار از عقده‌ها و کینه‌ها تبدیل می شود.


کتک خوردن و رنج برای هر دو یکسان است اما تفاوت در حکمتی است که می تواند به رنج کشیدن‌ «معنا» بخشد. یکی به امید روزهای بهتر رنج می کشد و دیگری با هر ضربه خرُدتر و حقیرتر می شود.


اینکه چگونه با سختی‌ها و مشقت‌های زندگی کنار بیاییم و به آن‌ها واکنش نشان دهیم، نهایتاً محصول یک «تصمیم شخصی» است. می‌توانیم تصمیم بگیریم به سختی‌ها و مصائب اجتناب‌ناپذیر زندگی از منظر «معنا و حکمت» نگاه کنیم تا در پسِ هر ضربهٔ روحی و هر لطمهٔ جسمی تنومندتر، مقاوم‌تر و آگاه‌تر بیرون بیاییم یا اینکه تصمیم بگیریم در بهترین حالت یک «قربانی منفعل» با حیاتی پر از غم باشیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۱۴
محمد حیدری

بیش از سی دو سال است معلمم. روزهای تلخ و شیرین به فراوانی داشته ام. گاه شاد بوده ام و گاه غمگین، گاه داغدار بوده ام و گاه خشنود از یک کامیابی یا شادی ... گاهی از شادی هایم در کلاس گفته ام اما نخواسته ام گرفتاری هایم را برای دانش آموزانم آشکار کنم و آنان را دچار پیامدهای ناخواسته اش بگردانم. گاهی برای پیشبرد آموزش با این که عصبانی یا غمگین بوده ام، خندیده ام و گاهی هم با این که شاد بوده ام، اخم کرده ام و ادای آدم های خشمگین را درآورده ام. گویی با همه کمبودهای آموزشی و بی ریشگی اندیشه در آن، در نمایش یادگیری، "صحنه گردانی و صحنه پردازی" می کنم. اما جدای از این بازیگری ها، آموزگاری زیستن در تناقض ها هم هست. این تناقض ها معلمی را آزار دهنده و لذت بخش کرده است. دلنشینی و دل آزاری. از شرایط کاری ات راضی نیستی اما دلت برای بچه ها و کلاس می تپد. همواره هشت ات گرو نُه ات است، اما در جامعه و مدرسه و کلاس "سیلی و سرخی" دست افزار همیشگی ات. بازیگوشی همزاد جوانی و دانش آموزی ست، اما تو نمی خواهی ترمزی شوی برای شادکامی ها. گاهی رفتار و گفتارشان سوهان می شود بر جانت اما خودت را به ندیدن و نشنیدن می زنی! تا حرمت ها ترک برندارد. گاهی می گویی کاش بروم، این همه سختی ارزشش را ندارد. اما معلمی چسبنده است و مهر بچه ها دامن گیر! به ویژه هنگامی که کیلومترها دور از میهن، کسی می آید و می گوید"سلام استاد!" و تو به سرعت درمی یابی که معلمش بوده ای. هاج و واج می مانی از این حرفه و از آدم های به هم رسیده و کوه های به هم نرسیده! هنگامی که دانش آموزِ سال ها پیش ات زنگ می زند و می گوید در فلان کشور اروپایی دکتری می خواند و سپاس می گوید برای تلاش های سال های دورت ... پیام تلگرامی دریافت می کنی از یک کارمند شرکت نوکیا در فلان کشور که از تو در گذشته ای دور فیزیک آموخته است و آن را زمینه ساز کامیابی های کنونی خویش می داند ... در مراسم عروسی بانویی با دو بچه پیش می آید و می گوید در فلان مدرسه و فلان سال دانش آموزت بوده و اکنون استاد دانشگاه است و ... شادی بر تن و جانت چیره می شود و به خودت و معلمی ات می نازی و می گویی، خوب شد که معلم شدم! شگفتا از این حرفه دوست داشتنیِ زجرآور! و از همزیستی تناقض ها در آن! و تو همچنان "صحنه پرداز" این زیست تناقض آمیز برای یادگیری دانش و اخلاق و انسانیت می مانی و ....

 آموزگاری درآمیخته ای از شرایط "مادی و معنوی" است. مادی اش زاینده دژمی است و معنوی اش شادخواری. و چه راست می گوید دکتر سرکار آرانی که " پداگوژی کنش تربیتی است، تربیت امری فرهنگی است و تدریس امری اخلاقی، نظری و عملی ... " روز و هفته معلم بر همه "صحنه پردازان" یادگیری با همه دژمی ها و شادخواری ها مبارک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۰۸
محمد حیدری

امروز و در همایش هنر و سلامت 

دکتر علویان رییس انجمن هپاتیت 

در بخش سخنرانی این بیست عادت غذایی را باعث سلامتی و عدم ابتلا به دیابت سکته ی قلبی و کبد چرب برشمردند ..

۱-چای را اندکی سرد بخورید تا سرطان مری نگیرید .

۲-قندهای قندان را ریز تر کنید .

۳-هیچ وعده ی غذایی را حذف نکنید .

۴-از گیاهخوار شدن صرف نظر کنید بدن به مواد گوشت نیازمند است .

۵- با سیر و پیاز به شدت دوست باشید .

۶- آب فراوان بنوشید .

۷-چیپس را دشمن خود بدانید .

۸-غذا را به خوبی بجوید .

۹-ماست کم چرب و شیر را فراموش نکنید .

۱۰- گوجه فرنگی را دوست خوب خود بدانید.

۱۱-برنج را آبکش نکنید .

۱۲-با سوسیس و کالباس سرسنگین باشید .

۱۳- با نوشابه قهر کنید.

۱۴-نان سبوس دار میل کنید .

۱۵- دیر شام نخورید.

۱۶-مصرف ماهی را جدی بگیرید.

۱۷-به یکدیگر برای خوردن شام بیش از حد تعارف نکنید .

۱۸-کافی ست هر روز نیم ساعت پیاده روی کنید .

۱۹-میوه ی فراوان بخورید .

۲۰- به خوردن سبزیجات عادت کنید .

با انتشار این پیام  

به بهبود سلامتی دیگران کمک کنید .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۰۶
محمد حیدری

.


«انتقاد کردن» به معنی اشکال گرفتن به «گفتار» و «رفتار» دیگران است. 


همیشه منفی نیست.


 بعضی مواقع وقتی از کسی انتقاد می کنیم قصد داریم کمک کنیم تا فرد مقابل خود را اصلاح کند.


یا اگر کسی از ما انتقاد کرد ، شاید قصد داشته باشد ما را راهنمایی کند.


انتقاد وسیله ای است برای «تشویق» و افزایش «رشد» .


انتقاد، دارویی تلخ ولی مفید است ، زمانی مؤثر است که به موقع و درست تجویز شود، در غیراین صورت نه تنها باعث بهبودی نمی‌شود بلکه منجر به تشدید بیماری 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۰۵
محمد حیدری


روزنامه فارسی کیهان روزنامه فارسی کیهان سال هفتاد و چهارم شماره ۲۱۳۴۶

نسخه اصلی سایت

انتخاب موضوع

کد خبر: ۷۵۱۹۵تاریخ انتشار:۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۴

بازنشر / «انستیتوهای آموزش زبان» یا «پیادگان نظام ناتوی فرهنگی»؟!

نفود به سبک !English language

سرویس علمی-آموزشی- یکی از خصلت‌های اولیه و غیرقابل کتمان نظام لیبرالیسم غرب، ماهیت منفعت‌طلبانه و سودجودیانه آن است.




 در همین حال در پس پرده موضوع به ظاهر زیبا و پرطمطراق «جهانی‌سازی» نیز فرجامی غیر از سلطه روزافزون کشورهای سرمایه‌دار در به بند کشیدن ملت‌های زیرمجموعه، قابل تصور نخواهد بود! فلسفه تشکیل مؤسسات و نهادهایی بین‌المللی چون سازمان ملل متحد؛ بانک جهانی؛ سازمان تجارت جهانی

 و ...، را نیز می‌توان در راستای تحقق فرمانروایی «جهان فرادست‌ها» یا کشورهای توسعه یافته، بر ملل به اصطلاح جهان سومی یا همان «جهان فرودست‌ها» عنوان نمود! یکی از پیوست‌های بدیهی مفهوم Globalization (جهانی‌سازی)؛ همسان‌سازی نحوه تکلم، ترویج زبانی مشترک یا به عبارت بهتر تبلیغ رسم‌الخطی اتوکرات و تمامیت‌خواهانه است که اقسام ملل نیز لاجرم به یادگیری آن زبان جدید خواهند بود.

    در این میان اما برنامه‌ریزان و طراحان «دهکده جهانی»، با در اختیار داشتن تجربه مخالفت و ممانعت فرهنگ‌های گوناگون در به حاشیه رانده شدن رسومات و صدالبته زبان متبوعشان، از اعمال حربه پلورالیسم فرهنگی نیز غافل نشده و برای خرده فرهنگ‌ها نیز ارزش و احترام قائل می‌شوند اما در عین حال با هدف‌گذاری ترویج سبک زندگی غربی، در درازمدت و به مرور زمان آن خرده فرهنگ‌ها را منسوخ نموده و فرهنگ و زبان مدنظر خویش را شایع می‌سازند. با مروری بر روند تاریخی تحمیل زبان‌های بیگانه از جنوب قاره آمریکا گرفته تا شبه قاره هند و شمال آفریقا، با نام استعمارگران کهنه‌کاری مانند پرتغال؛ فرانسه؛ اسپانیا؛ هلند و بریتانیا مواجه می‌شویم که سعی ویژه‌ای در القای فرهنگ و زبان خویش بر مستعمرینشان داشتند. طی سده اخیر و با توجه به توفیقات جبهه متفقین به سرکردگی روباه پیر و شیطان بزرگ در دو جنگ اول و دوم جهانی، زبان فاتحان این جنگ‌ها که همان زبان انگلیسی بود، با سرعت سرسام‌آوری در کشورهای مختلف فراگیر شد. به تبع این همه‌گیری جبری زبان انگلیسی، کشورهای خاورمیانه بالاخص ایران نیز تحت تاثیر آن قرار گرفته و پروژه شوم بازنگری در زبان رسمی کشورشان را آغاز نمودند.

    در این برهه که با روی کار بودن پهلوی اول در ایران همزمان است، بدعت‌هایی ننگین چون «کشف حجاب از بانوان»؛ «متحدالشکل نمودن پوشش مردان» و «تغییر رسم‌الخط فارسی» بنیان نهاده می‌شوند! جالب آنکه در موضوع تغییر رسم الخط فارسی، پیشنهاد می‌شود که به تقلید از کشور ترکیه، به جای استفاده از حروف عربی در نگارش واژگان فارسی، از حروف انگلیسی یا به اصطلاح رسم الخط «Fingilish» استعمال شود تا بدین صورت روند ترویج زبان انگلیسی میان ایرانیان، سرعتی مضاعف به خود گیرد! پروژه غربی‌سازی جماعت ایرانی از نوک پا تا فرق سر، اما در دوران پهلوی دوم نیز با شدت بیشتری استمرار می‌یابد تا آنکه وقوع انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) در بهمن 1357، تمام رشته‌های استعمار را به تلی از پنبه بدل می‌سازد! با گذشت حدود یک دهه از عمر انقلاب اسلامی، کشور در قبضه تکنوکرات‌های تازه به قدرت رسیده‌ای قرار می‌گیرد که تنها راه جبران کاستی‌ها و عقب‌ماندگی‌های جنگ تحمیلی 8 ساله را در گرو تقلید طوطی وار از تکنولوژی باختران می‌دانستند و بدین‌سان به مونتاژگران بی‌جیره و مواجب غربی ها در ایران تبدیل شدند! این تغییر رویکرد ایران نسبت به غرب اما محیطی بسیار مناسب را برای پیگیری مجدد اهداف معلق مانده غربی‌ها در کشور فراهم آورد که یکی از مهم‌ترین آنها شیوع دوباره تب یادگیری زبان‌های خارجی در میان جوانان بود. در همین هنگام، فعالیت بسیاری از موسسات آموزش زبان، که عمدتاً تحت نظر سفارتخانه‌های اروپایی نیز بودند، در ایران از سرگرفته می‌شوند.

  مع‌الاسف این دست مؤسسات که خود را از هرگونه نظارتی در امان می‌دیدند، برطبق برنامه‌ریزی حساب شده‌ای، علاوه بر آموزش زبان متبوع به نسل آینده‌ساز ایرانی؛ هنجارها، باورها و در یک کلام سبک زندگی غربی را به نوجوانان و جوانان جمهوری اسلامی نیز القا می‌نمودند! کار به جایی می‌رسد که در دوران اصلاحات، از درون برخی از اساتید و زبان آموزان اعزامی این موسسات به خارج از کشور، خرابکاران آموزش دیده و جاسوسان مجرّبی بیرون می‌آیند که خیانت به موطن‌شان را نسبت به خدمت بدان، ارجح می‌پنداشتند! در این بین ذکر این نکته اساسی ضروریست که یادگیری زبانی افزون بر زبان مادری، نه تنها مذموم نیست بلکه پسندیده نیز محسوب می‌شود چراکه می‌توان با یادگیری آن، رابطه‌ای سهل‌الوصول با مردمان سایر کشورها برقرار کرد و از تجربیات آنها استفاده نمود، اما زمانی که این یادگیری زبان جدید با تغییر هنجارهای اجتماعی و تحمیل انحطاطات اخلاقی بر زبان آموز همراه شود، آنگاه ندانستن آن مفیدتر از دانستنش خواهد بود. در این راستا، رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی چنین می‌فرمایند: «کتاب‌های آموزش زبان. خب می‌دانید، الان آموزش زبان انگلیسی خیلی رواج پیدا کرده، آموزشگاه‌های فراوانی به وجود می‌آورند. خب، مراکز آموزش هست؛ همه کتاب‌های آموزش که خیلی هم با شیوه‌های جدید و خوبی این کتاب‌های زبان انگلیسی تدوین شده، منتقل‌کننده سبک زندگی غربی است، سبک زندگی انگلیسی است. خب این بچه ما، این نوجوان ما و جوان ما این را می‌خواند، فقط زبان یاد نمی‌گیرد؛ حتّی ممکن است آن زبان یادش برود، اما آنچه بیشتر در او اثر می‌گذارد آن تاثیر و انطباعی که بر اثر خواندن این کتاب از سبک زندگی غربی در وجود او به وجود می‌آید؛ این از بین نمی‌رود؛ این کارها را دارند می‌کنند.*(19/9/1392)» 

طی سالیان گذشته در کشور ما، کتاب‌های «interchange» بعنوان کتب مرجع در زمینه آموزش عمومی زبان انگلیسی شناخته می‌شدند که اخیراً جای خود را به سری کتاب‌های جدید الورود «English Result» داده‌اند. با تدقیق و تامل بر محتوای سری کتب English Result که در اکثر قریب به اتفاق آموزشگاه‌های زبان انگلیسی کشور در حال تدریس است، می‌توان به نکاتی جالب و البته تاسف برانگیز دست پیدا کرد! به‌عنوان مثال در جلد نخست یا Elementary سری English Result، زبان آموزی که تجربه هیچ‌گونه آشنایی با زبان انگلیسی را ندارد، در همان ابتدای یادگیری‌اش، می‌بایست معنی لغاتی همچون Pet(حیوان خانگی[سگ])؛ Pub & Wine(محل فروش مُسکرات)؛ Church(کلیسا)؛ Pork(گوشت خوک)؛ Boy & Girl Friends(دوستی با جنس مخالف)؛ Dancing(رقص و پایکوبی)؛ Spy(جاسوسی) و... را بداند با بیوگرافی و حتی تاریخ تولد(!) بازیگران و خوانندگان 

مبــتذلــــی مــانــند

 George Clooney؛ Madonna؛ Brad Pitt؛ Nicole Kidman؛ Enrique Iglesias؛ John Lennon آشنایی داشته و آنها را برای قبولی در امتحان Final به خاطر بسپارد! موارد فوق تنها نمونه‌ای کوچک و جزئی از ترویج سبک زندگی منحط غربی در کلاس‌های آموزش زبان کشور است که لزوم بازبینی و تغییر فوری محتوای کتاب‌های آموزش زبان را دوچندان می‌کند.

    لازم است بدانیم که در بسیاری از کشورهای غیرانگلیسی زبان، محتوای کتب آموزشی زبان بیگانه توسط کارشناسان فرهنگی و متخصصین زبان شناس همان کشور تهیه و تدوین شده و سعی می‌شود که درون این کتاب ها، مفاهیمی منطبق و هم راستا با مذهب، فرهنگ بومی و رسم و رسوم ملی در آن گنجانده شود؛ اما متاسفانه ما در کشور خودمان نه تنها شاهد هیچ گونه تولیدی در زمینه آموزش زبان های بیگانه در عین حفظ فرهنگ اصیل اسلامی-ایرانی نبوده و نیستیم بلکه هیچ نظارت و ممیزی را نیز بر محتوای هنجارشکن و غیراخلاقی کتاب‌های وارداتی اعمال نمی‌نماییم! 

در این شرایط از کودک و نوجوان این مرز و بوم که زیر بمباران دائم «انیمیشن های والت دیزنی» و «عروسک‌ها و لوازم‌التحریر شخصیت‌های کارتونی غربی» و «کتاب های آموزش زبان آنچنانی» است، چه توقعی می‌رود که در آینده‌ای نه چندان دور، سرباز جان بر کف اسلام و انقلابش بوده و سر تعظیم در مقابل مستکبرین جهانی فرود نیاورد! کوتاه سخن آنکه شایسته است با توجه به تواصی موکد رهبری معظم انقلاب مبنی بر وجوب مقابله با تهاجمات فرهنگی دشمن غربی، کار امروز را به فردا وانگذارده و مروج سبک زندگی اسلامی/ ایرانی در میان نوباوگان ایران عزیز باشیم.


  ارسال با پیامک

 ارسال به دوستان

شماره های پیشین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۱۷
محمد حیدری