نکات برگزیده

مطالب پربحث‌تر
  • ۹۴/۰۵/۱۰
    p
  • ۹۴/۰۵/۱۰
    p
  • ۹۴/۰۴/۱۱
    ؟
آخرین نظرات
نویسندگان

ممکن است متوجه شده باشید که هدف بیشتر شیوه هایی که تا کنون بررسی کرده ایم، یادگیری برقراری ارتباط به زبان مقصد است. در دهه ی 70 میلادی، مربیان، جلسه ای تشکیل دادند که آیا این هدف به درستی انجام می شود یا خیر. برخی مشاهده کردند که دانش آموزان در درس می توانند جملات را به درستی بسازند اما نمی توانند در ارتباط بیرون از کلاس به خوبی از آنها استفاده کنند. برخی نشان دادند که توانایی در ایجاد ارتباط، به مواردی بیشتر از تسلط بر ساختارهای زبانی نیاز دارد. دانش آموزان ممکن است قواعد کاربردی زبان را بدانند، اما قادر نباشند از زبان استفاده کنند( ویدئوسان 1978). روشن بود که برقراری ارتباط، نیازمند آن است که دانش آموزان وظایف دیگری را نیز انجام دهند، مانند قول دادن، دعوت کردن و یا رد دعوت در یک محیط اجتماعی( ویلکینز 1976). بطور خلاصه، توانایی در برقراری ارتباط، به قابلیت هایی فراتر از مهارت های زبانی نیازمند است ؛ می توان گفت به مهارت های ارتباطی نیاز دارد( هیمز 1971)، دانستن اینکه چه وقتی و چگونه، مطالب را بیان کنیم. چنین مشاهداتی، به تغییر نگرش زبانی ساختار محور به رویکرد ارتباطی، در اواخر دهه ی 70 و اوایل دهه ی 80 میلادی منجر شد( ویدئوسان 1990).


هدف آموزش زبان ارتباطی، بطور گسترده، به کارگیری جنبه های نظری نگرش ارتباطی است که از طریق مهارت هایی به عنوان هدف آموزش زبان و آشنایی با وابستگی زبان و برقراری ارتباط، انجام می شود. آنچه در کلاس به نظر می آید، ممکن است به چگونگی تفسیر و اعمال اصول وابسته باشد، با این حال، ما روش معمول خود را در فهم این نظریه و شیوه های همراه، با مشاهده ی کلاسی که این روش در آن انجام می شود، دنبال خواهیم کرد. کلاسی که بررسی می شود کلاسی است که برای بزرگسالان مهاجر به کانادا ترتیب داده شده است. افراد این کلاس بیست نفر هستند که به مدت دو سال در کانادا زندگی کرده و در مهارت انگلیسی در سطح متوسط رو به بالا می باشند. کلاسها دو شب در هفته و هر یک به مدت دو ساعت انجام می شود.


آزمایش


معلم وارد کلاس شده و برگه ها را توزیع می کند. در هر دو طرف آن، متنی نوشته شده است. یک بخش آن، ستونی از یک روزنامه است که در آن، گزارشگر از اینکه چه کسی جام جهانی را خواهد برد صحبت کرده است. معلم از دانش آموزان می خواهد که متن را خوانده و زیر پیش بینی هایی که گزارشگر بیان کرده خط بکشند.او همه ی این دستورالعمل ها را به زبان مقصد بیان می کند. هنگامیکه کار دانش آموزان به پایان رسید، آنچه را خط کشی کرده اند می خوانند. معلم، پیش بینی ها را روی تخته می نویسد. سپس او و دانش آموزان درباره ی پیش بینی هایی که از نظر گزارشگر قطعی و غیر قطعی هستند، تبادل نظر می کنند.


احتمال برد مالزی در جام جهانی امسال، بسیار زیاد است.( Malaysia is very likely to win the World Cup this year.)


اگر بازیکنان ایتالیا همانطور که اخیراً بازی کرده اند، بازی کنند می توانند برنده ی میدان باشند.                                                                                                                                                  


(Italy can win if they play as well as they have lately.)


احتمالاً فرانسه دوباره مدعی برد نخواهد بود.(( France probably will not be a contender again.


انگلستان ممکن است شانس کمی داشته باشد.( England may have an outside chance.  )


سپس معلم از دانش آموزان می خواهد که به جمله ی اول نگاه کرده و آنرا به شیوه ی دیگری بیان کنند. یکی از دانش آموزان می گوید : احتمالاً مالزی برنده ی جام جهانی خواهد بود(Malaysia probably will win the World Cup ). معلم می گوید : " بله، کس دیگری نیست؟ " کسی جواب نمی دهد. معلم می گوید : " برد مالزی تقریباً قطعی است. "( Malaysia is almost certain to win the World Cup. ) دانش آموز دیگری می گوید : " احتمال برد ایتالیا وجود دارد." (  It is possible that Italy will win the World Cup) احتمالاً ایتالیا خواهد برد(It is possible that Italy will win the World Cup. (   هر یک از پیش بینی های گزارشگر، به همین شیوه بررسی می شود. همه ی بازگفته های دانش آموزان، توسط معلم و سایر شاگردان ارزیابی می شوند تا اطمینان حاصل کنند که درجه ی قطعیت هر یک، مانند پیش بینی های گزارشگر، منتقل شده باشد.


بعد از آن، معلم از آنها می خواهد تا قسمت دیگر برگه را ببینند. همه ی جملاتی که روی آن کار کردند، در آن دیده می شود اما به ترتیب نیستند. برای مثال، دو جمله ی اول قسمت قبل اینگونه هستند :


انگلستان ممکن است شانس کمی داشته باشد.( England may have an outside chance.  )


در بررسی نهایی، تیم برنده ممکن است تیمی با بیشترین تجربه باشد. جمله ی اول در وسط ستون ورزشی اصلی و جمله ی دوم، جمله ی آخر ستون اصلی  قرار دارند. معلم از دانش آموزان می خواهد تا جملات را با شماره گذاری مرتب کنند و پس از آنکه تمام شد، آنچه را انجام داده اند با قسمت اصلی برگه مقایسه کنند.


معلم اعلام می کند که دانش آموزان قرار است یک بازی کنند. او دانش آموزان را به چهار گروه پنج نفره تقسیم می کند و به هر گروه یک دسته کارت سیزده تایی می دهد. هر کارت، تصویر قسمتی از یک وسیله ی ورزشی را نشان می دهد. هنگامی که دانش آموزان، تصاویر را شناسایی کردند، معلم نام هر وسیله را روی تخته می نویسد : بسکتبال، فوتبال، والیبال، راکت تنیس، وسایل اسکی، اسکیت روی یخ، کفش اسکیت، باشگاه گلف، توپ بولینگ و چوب هاکی.


کارت ها زیر و رو شده و به هر یک از چهار دانش آموز در هر گروه سه کارت داده شده است. آنها کارت هایشان را به کسی نشان نمی دهند. کارت اضافی رو به زمین در وسط گروه قرار داده می شود. به نفر پنجم هر گروه کارتی تعلق نمی گیرد. به او گفته می شود که باید آنچه را دوم دوآن ( یکی از دانش آموزان کلاس) در آخر هفته انجام می دهد پیش بینی کند. نفر پنجم می تواند از عباراتی مانند این نمونه استفاده کند " دوم دوآن ممکن است آخر هفته به اسکی برود. " چنانچه یکی از اعضای گروه کارت نشان دهنده ی اسکی داشته باشد، چنین پاسخ می دهد : " او نمی تواند به اسکی برود زیرا وسایل اسکی او پیش من است. " از سوی دیگر، اگر کسی تصویر لوازم اسکی را نداشت، دانش آموز پنجم می تواند بیان قاطع تری از احتمال رفتن دوم دوآن به اسکی اظهار کند. برای مثال : " دوم دوآن به اسکی خواهد رفت." او می تواند پیش بینی خود را با برگرداندن کارت روی زمین کنترل کند. اگر تصویر آن، وسایل مربوط به اسکی باشد، متوجه می شود که درست حدس زده است.


به نظر می رسد دانش آموزان از این بازی واقعاً لذت می برند. نوبت به همه ی آنها می رسد تا فرصت این را داشته باشند تا چگونگی وقت گذراندن هم کلاسیشان را پیش بینی کنند.  


برای فعالیت بعدی، معلم، تعدادی از پیش بینی ها را می خواند :


در سال 2008، کِبِک بخشی از کانادا خواهد ماند.


تا سال 2020، انرژی خورشیدی جایگزین سوخت های فسیلی در جهان می شود.


تا سال 2050، مردم در ماه زندگی خواهند کرد.


به دانش آموزان گفته می شود درباره ی میزان احتمال این پیش بینی ها و دلایل خود فکر کنند. همچنین از احساس آنها درباره ی این پیش بینی ها نیز سؤال می شود. در تبادل نظر درباره ی این پیش بینی ها، دانش آموزی می گوید که فکر نمی کند که احتمال حکومت جهانی  تا قرن بیست و دوم پا برجا باشد                                                                                                                                                                                         a world government will be in place by the twenty- second century .)  that it is like). معلم و دانش آموزان از اشتباه او چشم پوشی می کنند.


سپس معلم، دانش آموزان را به گروه های سه نفره تقسیم می کند. از آنجاییکه بیست دانش آموز در کلاس حضور دارند، شش گروه سه نفره و یک گروه دو نفره تشکیل می شود. شش تصویر در هر ردیف بر روی کاغذ بدون هیچ کلمه ای وجود دارد. تصاویر، داستانی را نشان می دهند.به یک  دانش آموز همه ی عکس ها داده می شود. اولین تصویر را به دیگر اعضای گروه، در حالیکه پنج تصویر باقی مانده را پوشانده است، نشان می دهد.


دانش آموزان سعی می کنند آنچه را در تصویر دوم رخ می دهد، پیش بینی کنند. دانش آموز اول درست یا غلط بودن گفته های آنها را بیان می کند. پس از آن، تصویر سوم را نشان می دهد تا آنها پیش بینی خود را بگویند. بعد از نشان دادن سری کامل تصاویر، داستان تصویری جدیدی را گرفته و جایشان را عوض می کنند تا دانش آموز اول فرصت همکاری با هم کلاسیش را داشته و پیش بینی کند.


به عنوان آخرین فعالیت کلاس، از دانش آموزان خواسته می شود تا نقش بازی کنند. معلم به آنها می گوید تا به گروه های چهار نفره تقسیم شده و تصور کنند که همگی کارمندان یک شرکت هستند. یکی از آنها کارفرما است. آنها قرار است جلسه ای داشته باشند تا درباره ی نتایج احتمالی ادغام با شرکت دیگر، تبادل نظر کنند. قبل از شروع، برخی احتمالات را با هم مطرح می کنند. آنها به ای نتیجه می رسند که می توانند درباره ی موارد زیر بحث کنند : برخی از کارمندان شغل خود را از دست می دهند، برای این کار نیاز به جابجایی وجود دارد یا خیر، سیاست های مشخص، تغییر می کنند یا خیر، آیا درآمد بیشتری کسب می کنند یا خیر. معلم به آنها یادآوری می کند : " به خاطر داشته باشید ! یکی از شما در هر گروه رئیس است. شما باید درباره ی این رابطه بیاندیشید که چنانچه شما با پیش بینی او موافق نباشید، چه می کنید..


به مدت پانزده دقیقه این نقش ها را اجرا می کنند. معلم سراغ همه ی گروه ها می رود تا به سؤالات، پاسخ داده و پیشنهادی به آنها ارائه دهد. بعد از آن، دانش آموزان می توانند هر سؤالی را مطرح کنند. به این طریق، آنها برخی لغات مرتبط را استنباط و استخراج می کنند. همچنین آنها درباره ی اینکه چه گونه و شکل زبانی برای ارتباط با رئیس مناسب است نیز بحث می کنند. برای مثال ؛ معلم توضیح می دهد : " چنانچه کارفرمای شما فکر نکند که تدابیر مربوط به مرخصی تغییر می کند در حالیکه به نظر شما تغییر می کنند، چگونه پیش بینی خود را بیان می کنید؟ " بسیار محتمل است که اینگونه بیان کنید : " من فکر می کنم که رویّه ی مرخصی تغییر می کند " تا بگویید " رویّه ی مرخصی تغییر خواهد کرد. "


معلم می پرسد : " چنانچه با همکارتان مخالف بوده و مطمئن باشید که حق با شماست چگونه پیش بینی خود را مطرح می کنید؟ " یکی از دانش آموزان می گوید : " من می دانم که رویّه مرخصی ها تغییر خواهد کرد." پیشنهاد دانش آموز دیگری این است : " من مطمئنم که رویّه ی مرخصی عوض خواهد شد." دانش آموز سوم اینگونه بیان می کند : " رویّه ی مرخصی تغییر خواهد کرد."


کلاس، تقریباً به پایان رسیده است. معلم، از چند دقیقه ی پایانی برای تعیین تکالیف منزل استفاده می کند. دانش آموزان بایستی مناظره میان دو کاندیدای سیاسی را در تلویزیون مشاهده یا به آنها در رادیو گوش کنند. سپس، پیش بینی خود را به همراه دلیل درباره ی اینکه کدام یک در انتخابات پیروز خواهد شد(به انگلیسی) بنویسند. این مطالب را در ابتدای جلسه ی بعدی، برای همکلاسی هایشان خواهند خواند.


مروری بر مبانی این شیوه


پاسخ دادن به ده سؤال زیر، ما را در درک بهتر آموزش زبان ارتباطی یاری خواهد کرد. در این جوابها،


اطلاعات جدیدی فراهم شده است تا مفاهیم مشخصی را روشن سازد.


1. اهداف معلم از آموزش زبان ارتباطی (CLT ) چیست؟


هدف، فراهم کردن امکاناتی است که دانش آموزان به زبان مقصد ارتباط برقرار کنند. برای این منظور، دانش آموزان به دانش از شکل های زبانی، معانی و کاربردهای آن نیاز دارند. لازم است آنها بدانند که صورتهای متفاوت زیادی می تواند برای انجام یک فعالیت استفاده شود و همچنین یک شکل منفرد می تواند کاربردهای زیادی داشته باشد. آنها باید بتوانند از میان این اشکال، مناسبترین آنرا بر اساس بافت اجتماعی و نقش های طرف صحبتشان انتخاب و همچنین بتوانند فرآیند تبادل مفاهیم را با طرف گفتگویشان مدیریت کنند. برقراری ارتباط یک فرآیند است ؛ آگاهی از صورتهای زبانی، کافی نیست.


2. وظیفه ی معلم چیست؟ دانش آموزان چه نقشی دارند؟


معلم، برقراری ارتباط را در کلاس درس آسان می کند. در این جایگاه، یکی از مسئولیتهای مهم او، ایجاد شرایطی است که دانش آموزان مهارتهای ارتباطی خود را تقویت کنند. در طول انجام فعالیتها، او مانند یک مشاور عمل می کند، به پرسشهای دانش آموزان پاسخ می دهد و بر عملکرد آنها نظارت می کند. او ممکن است اشتباهات دانش آموزان را یادداشت کند تا در فرصت مناسب بر آنها کار کند. در زمانهای دیگر، ممکن است به عنوان آدم روشن بیان در فعالیتهای ارتباطی با دانش آموزان، همراه شود( لیتل وود 1981).


از همه مهمتر، دانش آموزان، آدمهای فصیح و خوش بیانی هستند. آنها با جدیّت به تبادل معانی می پردازند و سعی می کنند منظور خود را به دیگران فهمانده و منظور دیگران را نیز دریابند- حتی زمانیکه دانش آنها از زبان مقصد، ناقص باشد.


از آنجاییکه معلم، نسبت به شیوه ی معلم محور، تسلط و نفوذ کمتری بر دانش آموزان دارد، آنها بیشتر به عنوان مدیر و مسئول یادگیری خود دیده می شوند.


 3. برخی از ویژگی های فرآیند آموزش/ یادگیری کدام است؟


بارزترین ویژگی CLT این است که تقریباً هر آنچه انجام می شود، با هدف ایجاد ارتباط صورت می گیرد. دانش آموزان، از طریق فعالیتهای ارتباطی از قبیل بازی، نقش بازی کردن و وظایف حل مسئله تا حد زیادی از زبان استفاده می کنند( بحث آنرا در بازنگری شیوه ها ببینید).


بنا به گفته ی مارو ( جانسون و مارو 1981) فعالیتهایی که دقیقاً ارتباطی هستند، سه ویژگی مشترک دارند : شکاف اطلاعات، حق انتخاب و اظهار نظر.


شکاف اطلاعاتی زمانی به وجود می آید که در تبادل نظرات، یکی از طرفین چیزی را می داند که طرف مقابل نمی داند. اگر هر دوی ما بدانیم که امروز سه شنبه است و من از شما بپرسم که " امروز چه روزی است ؟ " و شما پاسخ دهید، تبادل ما، ارتباطی نیست.


در ایجاد ارتباط، گوینده حق انتخاب دارد که چه چیزی را و چگونه بیان کند. اگر تمرینی به شدت تحت کنترل باشد، بطوریکه دانش آموزان تنها بتوانند مطلبی را به یک شیوه بیان کنند، گوینده حق انتخاب نداشته و از اینرو، تعامل، ارتباطی نیست. برای مثال در سلسله تمرینات، چنانچه دانش آموزی مجبور باشد به همان شیوه ای پاسخ دهد که دوست وی به فرد دیگری جواب داده است، او حق انتخاب شکل و محتوا را ندارد، در نتیجه ارتباط حقیقی رخ نمی دهد.


ارتباط حقیقی، هدفمند است. از اینرو، گوینده می تواند دستیابی یا عدم دستیابی به مقصود را بر اساس اطلاعاتی که از شنونده اش دریافت می کند، بررسی نماید. اگر شنونده، فرصت کافی برای فراهم کردن چنین واکنش و اظهار نظری را نداشته باشد، تعامل، حقیقی نخواهد بود. ساخت سؤالات از طریق تمرین انتقال، می تواند فعالیت ارزشمندی باشد اما در روش CLT استفاده نمی شود، زیرا از آنجاییکه گوینده هیچ پاسخی از شنونده دریافت نمی کند، نمی تواند دریابد که سؤال او فهمیده شده یا خیر.


ویژگی دیگر CLT، استفاده از مطالب معتبر است. دادن فرصتی به دانش آموزان برای رشد شیوه های درک زبان، آنگونه که استفاده می شود، بسیار مطلوب است.


در نهایت، ما توضیح دادیم که فعالیتها در آموزش زبان ارتباطی ( CLT ) اغلب توسط دانش آموزان در گروه های کوچک انجام می شود. به منظور افزایش زمان معیّن برای ارتباط هر دانش آموز، تعداد کمی از تعامل های آنها مورد تأیید و حمایت قرار می گیرد.


4. ماهیت همکاری متقابل میان دانش آموز و معلم چیست؟ ماهیت همکاری دانش آموز با دانش آموز چیست؟


معلم ممکن است بعضی قسمتهای درس را مطرح کند، مانند اینکه چه زمانی به صحت و درستی زبان بپردازد. در زمانهای دیگر، او فعالیتها را آسان می کند، اما هیچ گاه خودش با دانش آموزان رابطه ی متقابل ندارد. بعضی اوقات، او یک آدم فصیح و خوش بیان است، اما اغلب، شرایطی را فراهم می کند که سبب پیشرفت ارتباط میان دانش آموزان می شود.


دانش آموزان تا حد زیادی با یکدیگر تعامل دارند. آنها این کار را در شکلها و گروه های مختلف انجام می دهند : دوتایی، سه تایی، گروههای کوچک و گروه کامل. 


5. احساس دانش آموزان چگونه است؟


یکی از فرض های  اساسی در CLT، این است که با یادگیری برقراری ارتباط، دانش آموزان به مطالعه ی زبان خارجی بیشتر تشویق می شوند زیرا احساس می کنند با زبان، مطالب مفیدی یاد خواهند گرفت. همچنین، معلمان، فرصت مناسبی به دانش آموزان می دهند تا با بیان نظرات و عقایدشان بر پایه ی اصول منظم، شخصیت خود را ابراز کنند. سرانجام، امنیت دانش آموز از طریق فرصت های زیادی برای روابط جمعی و مشترک با دانش آموزان و معلم افزایش می یابد.


6. زبان چگونه تلقی می شود؟ فرهنگ چگونه دیده می شود؟


زبان، برای ایجاد ارتباط است. مهارت زبانی، آگاهی از صورتها و معانی آنها، تنها بخشی از مهارت ارتباطی است. جنبه ی دیگر مهارت ارتباطی، دانستن کاربردهای زبانی  قابل استفاده است. همانطور که در این درس دیده ایم، می توان از صورت های متنوعی برای دستیابی به یک عمل استفاده کرد. یک گوینده می تواند پیش بینی کند ؛ برای مثال " ممکن است باران ببارد " یا " شاید باران ببارد ". برعکس، یک صورت زبانی می تواند برای کاربردهای زیادی به کار رود. برای مثال، " ممکن بودن  " می تواند برای پیش بینی کردن یا اجازه دادن استفاده شود. ( شما می توانی عقب بنشینی.)


از اینرو، نوآموزان به آگاهی از صورت ها و معانی و کاربردها نیز دارند. با این وجود، آنها باید از این دانش استفاده کرده و آنرا در موقعیت های اجتماعی برای انتقال درست معانی مطلوب در نظر داشته باشند. گوینده می تواند برای کسب اجازه از " May " استفاده کند( ممکن است مقداری میوه بخورم؟ ) ؛ با این حال، چنانچه گوینده، شنونده را از نظر اجتماعی، هم تراز ببیند یا شرایط، غیر رسمی باشد، می تواند برای اجازه گرفتن از " Can  " استفاده کند ( می توانم مقداری میوه بخورم؟ )


فرهنگ، شیوه ی زندگی هر روزه ی مردمانی است که از زبان استفاده می کنند.


جنبه های آشکار آن، برای برقراری ارتباط، بسیار مهم هستند- برای مثال، رفتارهای غیر لفظی که در  CLT مورد توجه بیشتری قرار می گیرند.


7. بر کدام حوزه های زبان و به کدام مهارتهای زبانی تأکید شده است؟


ممکن است بر کاربردهای زبانی، بیش از صورت های آن تأکید شود. طبق معمول، البته نه همیشه، از یک برنامه ی درسی کاربردی استفاده می شود. صورتهای متنوعی برای هر کاربرد، معرفی می شوند. تنها اشکال ساده تر در ابتدا ارائه می شوند، اما هنگامیکه دانش آموزان در زبان مقصد مهارت بیشتری کسب کردند، کاربردها دوباره معرفی شده و اشکال پیچیده تری آموزش داده می شود. از اینرو، برای مثال، در یادگیری درخواست کردن، دانش آموزان ابتدایی ممکن است این چنین کار کنند " Would you…..  " و " Could you….. ". دانش آموزان باتجربه تر و ماهرتر اینگونه یاد می گیرند " I wonder if you would mind….. ".


دانش آموزان در حد گفتمان یا فراتر از جمله با زبان کار می کنند. آنها درباره ی انسجام و پیوستگی می آموزند. برای مثال، در این درس دیدیم که دانش آموزان جمله ی دوم جملات نامرتب را به عنوان آخرین جمله ی ستون ورزشی اصلی تشخیص دادند، این تشخیص به علت عبارت قیدی آن بود " In this final analysis ". این عبارت قیدی، نشانه ی انسجامی است که این جمله را به جملات دیگر پیوند می دهد. همچنین، دانش آموزان به فقدان انسجام بین دو جمله ی اول جملات نامرتب پی بردند، زیرا به هیچ روشی نمی شد آنها را بهم پیوند داد.


دانش آموزان از همان ابتدا بر هر چهار مهارت کار می کنند. همانگونه که ارتباط شفاهی، از طریق گفتگو میان گوینده و شنونده رخ می دهد، مفاهیم زیادی از طریق مطالب مکتوب میان نویسنده و خواننده، حاصل می شود. نویسنده حضور ندارد تا واکنش آنی خواننده را ببیند، البته خواننده تلاش می کند تا مقصود نویسنده را دریابد و نویسنده نیز بر اساس آنچه از نظرات خواننده در ذهن خود دارد، می نویسد. در نتیجه، معنی منحصراً در متن یافت نمی شود، بلکه از طریق گفتگو میان نویسنده و خواننده به وجود می آید.


8. نقش زبان بومی دانش آموز چیست؟


استفاده ی سنجیده از زبان بومی دانش آموز درCLT جایز است. با این حال، هر زمان که ممکن بود، نه تنها در طول فعالیتهای ارتباطی بلکه برای توضیح فعالیتها یا تعیین تکالیف، باید از زبان مقصد استفاده کرد. دانش آموز از طریق مدیریت این تبادلات در کلاس درس، مطالب زیادی آموخته و در می یابد که زبان مقصد نه تنها موضوعی برای مطالعه که وسیله ای برای برقراری ارتباط است.


9. ارزیابی چگونه انجام می شود؟


معلم، نه تنها درستی و دقت دانش آموزان، بلکه فصاحت آنان را نیز ارزیابی می کند. دانش آموزی که بیشترین تسلط را بر ساختارها و واژگان دارد، الزاماً بهترین شخص در برقراری ارتباط نیست.


معلم می تواند، بطور غیر رسمی، در نقش یک مشاور یا یک همراه، عملکرد دانش آموزانش را


ارزیابی کند. برای بررسی های رسمی تر، معلم می تواند از یک امتحان همگانی که کاربرد ارتباطی دارد استفاده کند. برای سنجش مهارت نوشتن دانش آموزان، معلم می تواند، برای مثال، از آنها بخواهد نامه ای به دوست خود بنویسند.


10. معلم چگونه به اشتباهات دانش آموزان پاسخ می دهد؟


از خطاها در طول فعالیتهایی که بر فصاحت کلام استوارند، چشم پوشی شده و آنها به عنوان نتیجه ی طبیعی رشد مهارتهای ارتباطی دیده می شوند. ممکن است دانش آموزان، آگاهی زبانشناختی محدودی داشته باشند اما در برقراری ارتباط، مؤفق باشند. معلم می تواند خطاهای آنان را در حین فعالیتهای استوار بر فصاحت ، یادداشت کرده و بعدها هنگام انجام تمرینات مناسب، به آنها رجوع کند.


بازنگری شیوه ها و مطالب


ممکن است در CLT موردی باشد که شما آنرا جذاب بدانید. این بازنگری، به این منظور فراهم شده است تا هر کدام را که می خواهید به کار بگیرید.


مطالب صحیح و درست


به منظور غلبه بر مشکل ویژه که دانش آموزان نمی توانند آموخته هایشان در کلاس را به دنیای بیرون از آن منتقل کنند و به منظور مواجهه ی دانش آموزان در شرایط مختلف، طرفداران شیوه ی CLT، از کاربرد صحت مطالب زبان مقصد برای متکلمان بومی، دفاع می کنند(1). در این درس دیدیم که معلم از یک مقاله ی روزنامه ی حقیقی استفاده می کند. همچنین به عنوان تکلیف منزل از آنها می خواهد به یک برنامه ی زنده که از تلویزیونی یا رادیو پخش می شود، توجه کنند.


البته کلاسی که مشاهده کردیم در سطح متوسط رو به بالای مهارت زبانی بودند. برای دانش آموزان با مهارت کمتر در زبان مقصد، نمی توان از چنین مطالبی استفاده کرد. می توان از مطالبی استفاده کرد که بیشتر در دسترس بوده( برای مثال، استفاده از پیش بینی هوا، هنگام کار بر قسمت پیش بینی ها) یا دست کم مطالبی که واقع گرانه تر یا مطلوب ترند. در کلاسی با مهارت کمتر، ممکن است بتوان از مطالبی استفاده کرد که نکات زبانی زیادی  در آن به کار نرفته است، اما بحث و گفتگوی زیادی می توان با آن ایجاد کرد. صورت غذاها و جدول های زمانی به زبان مقصد مثالهایی از این دست هستند.


جملات به هم ریخته


به دانش آموزان، برگه ای داده می شود که در آن ، جملات به صورت بهم ریخته و نامرتب وجود دارد. ممکن است دانش آموزان قبلاً با آن کار کرده و یا این متن را ندیده باشند. به آنها گفته می شود این جملات را مرتب کرده و به جای اصلی خود برگردانند. این گونه تمرین، به دانش آموزان، انسجام و پیوستگی زبان را آموزش می دهد. آنها می آموزند  که در سطح فراتر از جمله، چگونه میان متن پیوند ایجاد می شود.


علاوه بر مطالب مکتوب، ممکن است از دانش آموزان خواسته شود تا جملات یک مکالمه ی بهم ریخته را مرتب کنند. و یا ممکن است گفته شود تا تصاویر یک داستان کوتاه را به ترتیب مشخص کرده و چند سطر در ارتباط با آن بنویسند.


بازی های زبانی


در روش CLT اغلب از بازی استفاده می شود. دانش آموزان از این بازیها لذت برده و اگر به درستی طراحی شوند، برای دانش آموزان تمرین ارتباطی ارزشمندی به شمار می روند. سه ویژگی فعالیتهای ارتباطی، که مارو مطرح کرده بود، در بازی با کارتها نشان داده شد : شکاف اطلاعاتی به این علت به وجود می آید که گوینده از آنچه همکلاسیش درآخر هفته انجام خواهد داد چیزی نمی داند. گوینده برای پیش بینی ( کدام ورزش) و چگونگی بیان آن (به چه شکلی این پیش بینی را بیان کند) حق انتخاب دارد. گوینده از اعضای گروه خود واکنش یا اظهار نظراتی را دریافت می کند. اگر پیش بینی او نامفهوم باشد، هیچ یک از اعضای گروه پاسخی نمی دهد. و چنانچه پاسخ معناداری از دوستان دریافت کند، در می یابد که پیش بینی های او درست بوده است.


داستان سازی بر اساس تصویر


فعالیتهای زیادی می توان از این طریق انجام داد که ما یکی از آنها را در مبحث جملات به هم ریخته مطرح کردیم.


در این فعالیت دیدیم که به یکی از دانش آموزان در یک گروه کوچک، تصاویر یک داستان داده می شود. او اولین تصویر داستان را به اعضای گروه نشان می دهد و از آنها می خواهد آنچه را در تصویر دوم رخ می دهد پیش بینی کنند. شکاف اطلاعاتی به وجود می آید- دانش آموزان نمی دانند که تصویر دوم چه چیزی را نشان می دهد. آنها برای آنکه چه پیش بینی را و چگونه بیان کنند، حق انتخاب داشتند. آنها، واکنشی را نه بر اساس صورت و شکل پیش بینی، که بر اساس محتوای آن و از طریق مشاهده ی تصویر دوم و مقایسه ی آن با پیش بینی خود، دریافت می کنند،.


فعالیت مذکور، تنها، نمونه ای از فعالیت حل مسئله، به عنوان یک روش ارتباطی است. فعالیتهای حل مسئله، در  CLTبسیار خوب عمل می کنند، زیرا معمولاً سه ویژگی برقراری ارتباط را شامل می شوند. علاوه بر آن، آنها می توانند به گونه ای تنظیم شوند که دانش آموزان، اطلاعات خود را به اشتراک گذاشته یا برای دستیابی به راه حل، با یکدیگر همکاری کنند. این کار برای دانش آموزان، به عنوان تمرینی برای تبادل معانی محسوب می شود.


نقش بازی کردن


با کاربرد نقش بازی کردن، به عنوان شیوه ای در روش آموزش زبان القایی مواجه شده ایم. این کار در  CLT بسیار مهم است زیرا به دانش آموزان این فرصت را می دهد تا ایجاد ارتباط را در شرایط و نقش های متفاوت اجتماعی، تمرین کنند. بازی در نقش های مختلف، می تواند بسیار ساختاری بوده ( برای مثال معلم به دانش آموزان می گوید که چه کسی هستند و چه چیزی باید بگویند) و یا از ساختار کمتری برخوردار باشد (برای مثال معلم به دانش آموزان می گوید که چه کسی هستند، در چه موقعیتی قرار دارند و درباره ی چه چیزی حرف می زنند، اما دانش آموز تصمیم می گیرند که چه بگویند). البته، در CLT  از مورد آخر بیشتر استفاده می شود زیرا به دانش آموزان حق انتخاب بیشتری می دهد. به خاطر داشته باشید که شیوه ی ساختاری بازی در نقشها، شکاف اطلاعاتی بیشتری ایجاد می کند زیرا دانش آموزان از آنچه طرف مقابلشان می گوید( همچون بسیاری از اشکال ارتباطی دیگر) مطمئن نیستند. ارتباط دانش آموزان، چه تأثیرگذار باشد چه نباشد، واکنشی از طرف دیگران دریافت می کنند.


نتیجه


شاید بیشترین سهم CLT، خواستن از معلمان است که آنچه را در برقراری ارتباط شامل می شود، به دقت بررسی کنند. اگر معلمان قصد استفاده از زبان مقصد را داشته باشند، باید همه ی مهارت های ارتباطی را به وجود آورند.


آیا دستیابی به مهارت برقراری ارتباط، هدفی است که باید دانش آموزان را برای رسیدن به آن آماده کنید؟ ممکن است یک برنامه ی درسی مفید طراحی کنید؟ آیا باید اَشکال متنوع زبان، در یک زمان ارائه شوند؟ آیا زمانهایی وجود دارد که شما بیشتر از دقت و صحت کلام به فصاحت آن تأکید کنید؟ آیا این اصل یا هر اصول دیگری از CLT برای شما معنی و مفهوم دارد؟


آیا تا به حال از بازیهای زبانی، فعالیتهای حل مسئله یا بازی با نقشها استفاده کرده اید؟ آیا همه ی فعالیتهای شما باید در بر گیرنده ی سه ویژگی ایجاد ارتباط باشد؟ آیا باید صحت و درستی زبان، به کار آید؟ آیا روش یا مطالب دیگری درباره ی CLT وجود دارد که از نظر شما سودمند باشد؟


 


فعالیتها


الف. برداشت خود را از آموزش زبان ارتباطی بررسی کنید


1. سه ویژگی را که مارو برای برقراری ارتباط مطرح کرد به زبان خود توضیح دهید : شکاف اطلاعاتی، حق انتخاب و اظهار نظر. یکی از فعالیتهایی را که در درس دیدیم انتخاب کرده و بگویید آیا این ویژگی ها در آن وجود دارد یا خیر.


2. چرا گفته می شود که ایجاد ارتباط، یک فرآیند است؟ تبادل معانی به چه مفهومی است؟


3. چرا گفته می شود  صورتهای زبانی که توسط گوینده به کار می رود باید متناسب با شرایط اجتماعی باشد؟


ب. آنچه درباره ی CLT یافته اید بررسی کنید.


1. چنانچه می خواستید دوستتان پائولا را به راجر معرفی کنید، ممکن بود اینگونه بگویید :


راجر، این(دوست من) پائولاست. ( Paula Roger, this is my friend)


مایلم تو با پائولا ملاقات کنی. ( I would like you to meet Paula )


اجازه بده پائولا را به شما معرفی کنم.( Let me present Paula to you )


راجر، پائولا را ببین.( Roger, meet Paula )


بگذار پائولا را معرفی کنم.( Allow me to introduce Paula )


به بیان دیگر، صورتها و اشکال زیادی برای این یک عمل وجود دارد. به هر یک از دانش آموزان مبتدی، متوسط و پیشرفته کدام یک را آموزش می دهید؟ چرا؟


از صورتهای زبانی که می توانید برای دعوت کردن از آنها استفاده کنید، فهرستی آماده نمایید. به هر یک از دانش آموزان مبتدی، متوسط و پیشرفته کدام یک را آموزش می دهید؟ چرا؟


2. تصور کنید که با دانش آموزان خود، کاربرد تقاضا کردن را کار می کنید. مطلب صحیح و مؤثقی که انتخاب کرده اید، جدول زمانی راه آهن است. بازی یا فعالیت حل مسئله ای را طراحی کنید که از طریق آن دانش آموزان، تمرینی را درباره ی آن انجام دهند.


3. یک بازی طراحی کنید که در آن، دانش آموزان کاربرد تمرین 2 را بازی کنند.


1. البته، آنچه برای متکلمان بومی زبان مقصد، طبیعی و صحیح است، برای نوآموزان در  کلاس درس صادق نیست، آنچه مهم است اینست که این مطالب به شیوه ای ملموس برای فراگیران به کار رود.   

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۲۶
محمد حیدری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی